چشمهایش

رُمان شیرین «چشم‌هایش» را خواندم. هرچند که از نوشتن این کتاب حدود ۷۰ سال می‌گذرد و بزرگ علوی با یک نوع ناباوری در نویسندگی خویش، در آخر کم‌ترین اشاره‌ی به این اثر ماندگارش می‌کند و بیشتر به «موریانه»، «میرزا»، «سالاری‌ها»، «چمدان»، «ورق‌پاره‌های زندان» و آثار دیگرش اشاره دارد که من تا هنوز نخوانده‌ام، اما «چشم‌هایش» دقیقا مثل آن لیوان کنیاکی که زن ناشناس در دقایق بیان خاطراتش برای آقای ناظم سر می‌کشد، مسحور کننده و تخدیر کننده و لذت‌بخش است و یا مانند خون دلی که استاد ماکان در مبارزه با دستگاه شاهی سرمی‌کشید، در رگ‌رگ تن می‌دود و بر عمق جان آدم نفوذ می‌کند.
«چشم‌هایش» داستان ازخودگذشتگی بزرگی است که بر محوریت عشق، در یک آغاز خوش و پایان غم‌انگیز، انجام می‌گیرد. بزرگ علوی با تجربه و تحمل یک عمر درد و رنج‌ و سختی‌های مهاجرت و سانسورها و توقیف‌های ساواک، این اثر را چنان زیبا و لطیف و استادانه آفریده است که انگار، قهرمانان داستان بر سطور کتاب، زنده قدم می‌زنند و خواننده، دلهره‌‌ی کارهای خطرناک و پرریسک استاد نقاش و عطش آقای ناظم برای یافتن صاحب پرده‌ی چشم‌ها را احساس می‌کند، تق‌تق نعل‌اسب‌های پیرمرد درشکه‌چی را در جاده‌های یخ‌زده می‌شنود و در اندوه و افسوس پایان یک رویای بی‌پایان و دست‌نیافتنی غرق می‌شود.
وی با اینکه از مفاخر ادبی ایران به شمار می‌رود و چندین اثر ماندگار و خواندنی خلق کرده است، خود را نویسنده نمی‌داند و در اواخر عمر به شدت افسوس می‌خورد که به آرزوی نویسندگی‌اش نرسیده است. این یعنی نویسنده‌‌شدن راه دراز و دشواری است که خیلی از مدعیان نویسندگی فقط در توهم آن گیر مانده‌اند.

#رمان #ادبیات #ادبیات_فارسی #تاریخ_ایران #چشم_هایش #بزرگ_علوی
دیدگاه ها (۰)

شـ‌هادت این مرد بزرگ و سرباز اسلام، آن هم در قلب تهران، خبری...

🇵🇸🇵🇸🇵🇸

نامه‌ای به رقیه

او پزشک نیست اما درد ها را ماهرانه تشخیص می دهداو نوازنده نی...

آخرین بازمانده خیابان های ترک خورده و ماشین های خاک گرفته پل...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط